بازدید امروز : 99
بازدید دیروز : 225
زندگی کامل:
به طور کلی انسان دارای سه گونه زندگی است. زندگی طبیعی که شامل فعالیت های طبیعی انسان است، زندگی عقلانی که شامل فعالیت های عقلانی و شناختی او است، زندگی عرفانی که شامل فعالیت های عبادی و ارتباط با خدا و معنویت است.
البته این بدین معنا نیست که تمامی انسان ها از تمامی عرصه های زندگی سود می برند و زندگی کاملی دارند. بیشتر مردم تنها زندگی طبیعی دارند و از زندگی عقلانی و عرفانی یا بهره ندارند و یا بهره مختصری دارند.
این بدین معنا است که اگر انسان بخواهد زندگی کاملی داشته باشد و مراتب کمال و رشد انسانی و الهی را طی کند باید برای تمامی ابعاد هویت و زندگی خود برنامه داشته باشد.
بهره بردن از عرصه های عقلانی و عرفانی زندگی در صورتی که به صورت مقطعی انجام شود، اگر چه تاثیر مقطعی و مفید دارد، ولی در صورتی که انسان بخواهد آثار معنوی آن ماندگار و نهایی شود، باید در برنامه روزانه زندگی خویش قسمتی را برای این منظور اختصاص بدهد و به صورت دائمی یاد خداوند را در دل خویش زنده نگاه دارد.
در زمینه برنامه ریزی پیامبر(ص) در فرازى از سخنان خود ابوذر فرموده: «اى اباذر! بر خردمندى که عقلش مغلوب هواى نفسش نیست لازم است که ساعات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند:
بخشى از آن را به مناجات با خدا و ارتباط با ذات پاک او بپردازد، و بخش دوم رابه حساب رسى خود اختصاص دهد، و بخش سوم را به تفکر در مخلوقات خدا بگذراند، و بخش چهارم را به بهره مندى از لذّات و شادىها و آسایش از راه حلال مصرف کند، چرا که این بخش از آسایشو بهره از لذّات، حامى و کمک براى استفاده از سه بخش قبل است، و موجب شادى قلب و تفریح روح خواهد شد.(بحارالانوار، ج77، ص74)
امیرمؤمنان على(ع) نیز در سخنى مىفرماید:
«انسان با ایمان ساعتهاى زندگیش را به سه بخش تقسیم مىکند، 1- بخشى را به زندگی عرفانی، یعنی مناجات با خدا و برقرارى ارتباط با آفریدگار جهان مىپردازد. 2- و بخشى را به تأمین هزینه زندگى و سامان دادن به معاش(مانند غذا، لباس، مسکن و مرکب) اختصاص می دهد 3- و بخش دیگر را براى استراحت و بهرهگیرى از لذّتهاى حلال و آرامش بخش روح و روان برمىگزیند، و براى خردمند صحیح نیست که حرکتش جز در یکى از این چهار مورد باشد، یعنى تأمین معاش، عبادت آباد نمودن آخرت و یا بهرهگیرى از لذّت و آسایش حلال. (نهج البلاغه، حکمت 39)
این روایات اغلب به عموم مردم اشاره دارد و در آن به زندگی عقلانی تصریح نشده است، زیرا این نوع زندگی مخصوص خواص جامعه و نخبگان است و تمامی انسان ها از آن برخوردار نیستند. بیشتر مردم تنها از زندگی طبیعی و مقداری نیز از ارتباط با خداوند و زندگی عرفانی آنهم به صورت خفیف بهره دارند و نسبت به زندگی عقلانی بهره ای ندارند، زیرا این نوع زندگی که ویژگی آن اندیشه ورزی است، مخصوص نخبگان جامعه است.
زندگی عرفانی و ارتباط با خدای تعالی که معنای زندگی انسان است از طریق عبادت ، مانند دعاها و اذکار، مناجات قرائت قرآن نماز اول وقت و خصوصا نماز شب و احیاء مقداری از شب و نیز حضور در مجالس ذکر و موعظه و مانند اینها حال خوش معنوی برای شخص به وجود می آورد.
برای این که این حالات بماند و تنها حال نباشد ، بلکه تبدیل به مقام شود، بزرگان می گویند شخص باید مرابطه و مراقبه داشته باشد و اصطلاح مراقبه معانی گوناگونی دارد و در اینجا ظاهرا منظور این است که اولا شخص اعمال خود را براساس دستورات شرعی بررسی کند و اگر گناهانی دارد به نحو صحیح توبه نماید و سپس تصمیم بر ترک گناهان و انجام واجبات و مستحبات داشته باشد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید